به گزارش مشرق، اگر قصد برشمردن مهم ترین رخدادهای زیست محیطی سال گذشته را داشته باشیم، بی گمان کشتار پلنگهای ایرانی در نقاط کشور وزن زیادی را از آن خود کرد؛ اینقدر که بتواند از وفای رئیس جمهور به عهد انتخاباتی خود درباره دریاچه ارومیه و تشکیل کارگروه ویژه برای این موضوع، آتش نگشودن بر پلنگی که گله چوپان را دریده بود و حتی پروسه طولانی نقش بستن یوز ایرانی بر پیراهن ملی پوشان در جام جهانی سبقت گرفته و سال ۹۲ را به سال سیاه شکار گونههای در خطر انقراض تبدیل کند.
از این روی میگوییم سال سیاه شکار که تأکید مسئولان بر وخامت حال محیط زیست و خبرهایی که در این زمینه منتشر میشد، با شلیک به «البرز»، پلنگ نر درشت جثه البرز مرکزی و شلیک به گوزن زرد اسیر در نزدیکی مقر ریاست سازمان محیط زیست، بهترین گواهی را برای به صدا درآوردن زنگ خطر در این عرصه به دست میداد اما مجالی برای این کار یافت نشد.
همزمان با این رخدادهای شوم، نفس برخی کلان شهرهای کشور از آلودگی ناشی از سوختهای غیر استاندارد و آلاینده به شماره افتاده و دریاچه ارومیه یک گام به نابودی نزدیکتر شده بود، شهرهای نزدیک به مرز عراق در گرد و غبار مریضی را به ساکنانشان هدیه میدادند، خشکسالی و بیآبی به شدت فشار میآورد و اوضاع اینقدر قمر در عقرب بود که زمام همه امور در رفته به نظر میرسید.
گویی هر چه در سالیان سال کاشته باشیم، یکباره به ثمر رسیده باشد و درو کردن آن حتی با کمباین هم مقدور نباشد؛ چه برسد به داسی که در سال های گذشته کارکردی نداشته و اینقدر کنار مانده که زنگ زده و اکنون قرار است در روزگاری به کار آید که شعار «کلید» شده و «داس» بیکارکرد خوانده میشود.
همه اینها در کنار هم موجب شده که رئیس سازمان محیط زیست از سقوط رتبه کشورمان در این زمینه سخن بگوید و باز بگوید تا این عرصه تقریبا با کمترین کار عملی برای سال بعد، یعنی امسال بماند؛ با اولویتهایی که هرچند درست و مرتب به نظر میرسند، گویی به انتخاب بد و بدتر بیشتر شبیه اند تا اولویت اضطراری برای خدمات دهیِ بیشتر.
معصومه ابتکار در گفتوگو با سالنامه روزنامه شرق در پاسخ به اینکه پس از دوره شش ماهه حضور در سازمان و سفر به نقاط گوناگون کشور برای بررسی نزدیک بحرانهای این عرصه، اگر بخواهید اصلی ترین مشکلات محیط زیست ایران را رده بندی کنید، کدام مسائل در فهرستتان قرار میگیرد، این گونه پاسخ گفت:
«این رتبه بندی یکی به لحاظ فوری بودن و دیگری به لحاظ اثر بخشی مستقیم روی انسانهاست؛ یعنی عوارض و آثاری که مستقیم روی زندگی افراد و کیفیت زندگی آنها، طول عمر و سلامتشان خود را نشان میدهد. بر این اساس مهمترین معضل که در رتبه اول و دوم قرار دارد به نظر من آلودگی هوا و ریزگردها است. آلودگی هوا هم دو جنبه دارد؛ یکی آلودگی ناشی از فعالیتهای خودروها و منابع ساکن مثل نیروگاهها و صنایع که شهرهای بزرگ را در بر میگیرد و دیگری هم گرد و غبار است که متاسفانه این موضوع ریزگردها را به صورت جدی تجربه کردهایم و تا ۲۳ استان کشور را تحت تاثیر قرار داده است.
در شهرهای بزرگ آلودگی هوا بر حدود ۳۵ تا ۴۰ میلیون نفر تاثیر میگذارد. گرد و غبار هم همینطور است و جمعیت بسیار زیادی از کشورمان به خصوص در استانهای جنوبی و غربی را تحت تاثیر قرار میدهد. البته این موضوع در یکی دو سال اخیر مقداری کمتر شده و ترمیم پیدا کرده است.
رتبه بعدی و سوم از نظر من هم که خیلی وضعیت بدی را به وجود آورده، بحران دریاچه ارومیه است و آثار خشک شدن آن و عوارضی که برای تمام شهرهای اطراف و کشاورزی و مردم و زندگیشان به طور مستقیم به وجود آورده است. همین طور در همین رتبه باید نام تمام تالابهای کشور را هم اضافه کنم؛ یعنی میتوانیم برای ارومیه یک رتبه جدا لحاظ کنیم و در کنارش برای هامون، بختگان، پریشان و ۴۵ تالاب دیگر کشور که به دلیل سوءمدیریت منابع آب و فقدان آن دچار آسیب های جدی شدهاند.
رتبه چهارم نیز از نظر من مساله آلودگی آب است یعنی علاوه بر اینکه تالابها در حال خشک شدن است، منابع آب موجود هم از جمله سفرههای آب زیرزمینی و رودخانهها بسیار آلودهاند.
رتبه بعدی و پنجم هم الگوی غلط مصرف انرژی در کشور است؛ یعنی انرژی که ما در کشور در حال مصرف آن هستیم در شکل خوب در مقایسه با کشورهای همسطح خودمان ۵ برابر و در مقایسه با کشورهای که خیلی انرژی را خوب مدیریت میکنند تا ۲۰ برابر بیشتر است. الگوی بسیار نادرستی در کشور ما در این زمینه وجود دارد که همین منشا بسیاری از آلودگیها و گازهای گلخانهای و ضربه به اقتصاد ملی شده است. بحث الگوی مصرف انرژی و آب خودش یک بحران و مساله است، الگوی مصرف ما در کشاورزی غلط است، آلایندگی آب را به وجود میآورد، منابع آب را از دست میدهیم و همین طور سفرههای زیرزمینی آب را.
رتبه بعدی و ششم که باز هم خیلی اهمیت دارد و مورد توجه است، بحث تنوع زیستی کشور است. شاخصها و استانداردهای جهانی میگوید تنوع زیستی گیاهی و جانوری بین ده تا هزار برابر بیشتر از سرعت طبیعی خودش در حال از بین رفتن است. با نظر به این شاخصها ما در ایران ارزیابیمان این است که جزو روندهای سریعتر هستیم که دلیل آن خشکسالی، رشد زیاد جمعیت، مداخلات بسیار گسترده در زیستگاهها از جمله راهها، ساختمان و تخریب و همینطور شکار بیرویه که در این سالها کاملا افسار گسیخته شده بود».
خوب که به اولویت بندیهای رئیس سازمان محیط زیست دقت می کنیم، از آلودگی هوا و گرد و غبار تا بحران آب که به نظر در سال ۹۳ با قدرتی بیسابقه رخ نمایی خواهد کرد و بعد الگوی مصرف غلط این مایع حیاتی و همراستا با آن، انرژی گزاف مصرفی در کشور، به نظر همه چیز در جای خود قرار داده شده و اولویت بندیِ مرتبی صورت گرفته است؛ اما خوب که دقت میکنیم، این حوزهها به قدری کلان هستند که پرداختن به تک تکشان، کاری بس بزرگ به نظر میرسد.
از این روی میگوییم سال سیاه شکار که تأکید مسئولان بر وخامت حال محیط زیست و خبرهایی که در این زمینه منتشر میشد، با شلیک به «البرز»، پلنگ نر درشت جثه البرز مرکزی و شلیک به گوزن زرد اسیر در نزدیکی مقر ریاست سازمان محیط زیست، بهترین گواهی را برای به صدا درآوردن زنگ خطر در این عرصه به دست میداد اما مجالی برای این کار یافت نشد.
همزمان با این رخدادهای شوم، نفس برخی کلان شهرهای کشور از آلودگی ناشی از سوختهای غیر استاندارد و آلاینده به شماره افتاده و دریاچه ارومیه یک گام به نابودی نزدیکتر شده بود، شهرهای نزدیک به مرز عراق در گرد و غبار مریضی را به ساکنانشان هدیه میدادند، خشکسالی و بیآبی به شدت فشار میآورد و اوضاع اینقدر قمر در عقرب بود که زمام همه امور در رفته به نظر میرسید.
گویی هر چه در سالیان سال کاشته باشیم، یکباره به ثمر رسیده باشد و درو کردن آن حتی با کمباین هم مقدور نباشد؛ چه برسد به داسی که در سال های گذشته کارکردی نداشته و اینقدر کنار مانده که زنگ زده و اکنون قرار است در روزگاری به کار آید که شعار «کلید» شده و «داس» بیکارکرد خوانده میشود.
همه اینها در کنار هم موجب شده که رئیس سازمان محیط زیست از سقوط رتبه کشورمان در این زمینه سخن بگوید و باز بگوید تا این عرصه تقریبا با کمترین کار عملی برای سال بعد، یعنی امسال بماند؛ با اولویتهایی که هرچند درست و مرتب به نظر میرسند، گویی به انتخاب بد و بدتر بیشتر شبیه اند تا اولویت اضطراری برای خدمات دهیِ بیشتر.
معصومه ابتکار در گفتوگو با سالنامه روزنامه شرق در پاسخ به اینکه پس از دوره شش ماهه حضور در سازمان و سفر به نقاط گوناگون کشور برای بررسی نزدیک بحرانهای این عرصه، اگر بخواهید اصلی ترین مشکلات محیط زیست ایران را رده بندی کنید، کدام مسائل در فهرستتان قرار میگیرد، این گونه پاسخ گفت:
«این رتبه بندی یکی به لحاظ فوری بودن و دیگری به لحاظ اثر بخشی مستقیم روی انسانهاست؛ یعنی عوارض و آثاری که مستقیم روی زندگی افراد و کیفیت زندگی آنها، طول عمر و سلامتشان خود را نشان میدهد. بر این اساس مهمترین معضل که در رتبه اول و دوم قرار دارد به نظر من آلودگی هوا و ریزگردها است. آلودگی هوا هم دو جنبه دارد؛ یکی آلودگی ناشی از فعالیتهای خودروها و منابع ساکن مثل نیروگاهها و صنایع که شهرهای بزرگ را در بر میگیرد و دیگری هم گرد و غبار است که متاسفانه این موضوع ریزگردها را به صورت جدی تجربه کردهایم و تا ۲۳ استان کشور را تحت تاثیر قرار داده است.
در شهرهای بزرگ آلودگی هوا بر حدود ۳۵ تا ۴۰ میلیون نفر تاثیر میگذارد. گرد و غبار هم همینطور است و جمعیت بسیار زیادی از کشورمان به خصوص در استانهای جنوبی و غربی را تحت تاثیر قرار میدهد. البته این موضوع در یکی دو سال اخیر مقداری کمتر شده و ترمیم پیدا کرده است.
رتبه بعدی و سوم از نظر من هم که خیلی وضعیت بدی را به وجود آورده، بحران دریاچه ارومیه است و آثار خشک شدن آن و عوارضی که برای تمام شهرهای اطراف و کشاورزی و مردم و زندگیشان به طور مستقیم به وجود آورده است. همین طور در همین رتبه باید نام تمام تالابهای کشور را هم اضافه کنم؛ یعنی میتوانیم برای ارومیه یک رتبه جدا لحاظ کنیم و در کنارش برای هامون، بختگان، پریشان و ۴۵ تالاب دیگر کشور که به دلیل سوءمدیریت منابع آب و فقدان آن دچار آسیب های جدی شدهاند.
رتبه چهارم نیز از نظر من مساله آلودگی آب است یعنی علاوه بر اینکه تالابها در حال خشک شدن است، منابع آب موجود هم از جمله سفرههای آب زیرزمینی و رودخانهها بسیار آلودهاند.
رتبه بعدی و پنجم هم الگوی غلط مصرف انرژی در کشور است؛ یعنی انرژی که ما در کشور در حال مصرف آن هستیم در شکل خوب در مقایسه با کشورهای همسطح خودمان ۵ برابر و در مقایسه با کشورهای که خیلی انرژی را خوب مدیریت میکنند تا ۲۰ برابر بیشتر است. الگوی بسیار نادرستی در کشور ما در این زمینه وجود دارد که همین منشا بسیاری از آلودگیها و گازهای گلخانهای و ضربه به اقتصاد ملی شده است. بحث الگوی مصرف انرژی و آب خودش یک بحران و مساله است، الگوی مصرف ما در کشاورزی غلط است، آلایندگی آب را به وجود میآورد، منابع آب را از دست میدهیم و همین طور سفرههای زیرزمینی آب را.
رتبه بعدی و ششم که باز هم خیلی اهمیت دارد و مورد توجه است، بحث تنوع زیستی کشور است. شاخصها و استانداردهای جهانی میگوید تنوع زیستی گیاهی و جانوری بین ده تا هزار برابر بیشتر از سرعت طبیعی خودش در حال از بین رفتن است. با نظر به این شاخصها ما در ایران ارزیابیمان این است که جزو روندهای سریعتر هستیم که دلیل آن خشکسالی، رشد زیاد جمعیت، مداخلات بسیار گسترده در زیستگاهها از جمله راهها، ساختمان و تخریب و همینطور شکار بیرویه که در این سالها کاملا افسار گسیخته شده بود».
خوب که به اولویت بندیهای رئیس سازمان محیط زیست دقت می کنیم، از آلودگی هوا و گرد و غبار تا بحران آب که به نظر در سال ۹۳ با قدرتی بیسابقه رخ نمایی خواهد کرد و بعد الگوی مصرف غلط این مایع حیاتی و همراستا با آن، انرژی گزاف مصرفی در کشور، به نظر همه چیز در جای خود قرار داده شده و اولویت بندیِ مرتبی صورت گرفته است؛ اما خوب که دقت میکنیم، این حوزهها به قدری کلان هستند که پرداختن به تک تکشان، کاری بس بزرگ به نظر میرسد.
اینجاست که از یک سو، ناچاریم اولویت بندی صورت گرفته را بپذیریم و به این حقیقت تلخ گردن بنهیم که اولویت ششم برای پاسداشت از میراث بر جای مانده از دوران پیش از ظهور انسان بر کره خاکی در اوضاع آشفته زیست محیطی کشورمان مناسب است و از سوی دیگر، امیدوار باشیم که همه این اولویتها با هم به پیش برده شوند، چراکه در غیر این صورت باید از برنامهٔ رها کردن «مهمی» برای دستیابی به یک «اهم» و یا رسیدن به «بدی» برای نرسیدن به یک «بدتر» سخن بگوییم، نه اولویت بندی برای حاصل آمدن بیشترین منافع.
منبع:تابناک
منبع:تابناک